«اعتماد» انواع گوناگون دارد. نخستین نوع آن اعتماد ساده لوحانه است. این اعتمادی است که ما همه با آن به دنیا میآییم. بدون چنین اعتمادی به پدر و مادرمان و دیگران، هرگز نمیتوانیم زنده بمانیم و این دقیقا همان اعتماد کودکانه است... نوع دیگر اعتماد احمقانه است که شخص علیرغم اینکه میداند چه خطری با این اعتماد، تهدیدش میکند باز این خطر را نادیده میگیرد و اعتماد میکند. مثال این نوع اعتماد احمقانه، اعتماد مطلقا بی چون و چرا اعضای یک فرقه به راهبرانشان است.
«اعتماد» انواع گوناگون دارد. نخستین نوع آن اعتماد ساده لوحانه است. این اعتمادی است که ما همه با آن به دنیا میآییم. بدون چنین اعتمادی به پدر و مادرمان و دیگران، هرگز نمیتوانیم زنده بمانیم و این دقیقا همان اعتماد کودکانه است... نوع دیگر اعتماد احمقانه است که شخص علیرغم اینکه میداند چه خطری با این اعتماد، تهدیدش میکند باز این خطر را نادیده میگیرد و اعتماد میکند. مثال این نوع اعتماد احمقانه، اعتماد مطلقا بی چون و چرا اعضای یک فرقه به راهبرانشان است. در این میان اعتمادی که باید پرورانده شود، اعتماد با تامل است که همیشه به آگاهی از خطر پیوند خورده است، که همیشه ردی از بی اعتمادی در آن هست. اعتماد با تامل همیشه محدود و مشروط است. این اعتماد زمانی مقدور و ممکن است که شخصی که اعتماد میکند نیک نگرانه از ته دل بپذیرد که در این اعتماد خطری هم هست، با این فرض که این خطر جامه عمل نخواهد پوشید و طرف مقابل ما را به دام بلا گرفتار نخواهد کرد.